یک فیلمفارسی حسابی و تمام عیار. شاید بهترین وصف ممکن برای «سنتوری»همین باشه. البته با یک یادآوری که فیلمفارسی حد عالی و متعالی سینماست. یک جور روایت پرت و بیمنطق و پُر از خنگبازی. همه این موارد به صورت آگاهانه و با قصد قبلی در «سنتوری» رعایت شده. و همین یلهگی و بیقاعده بودن در ساختار و فرم فیلم هم به چشم میخوره. اگه پی حرفی بشارت دهنده نباشید و علاقهمند به مفاهیم باارزش ، حتما از دیدن این پاورقی جذاب تصویری لذت میبرید.

هانیهخانم از علیآقا خوشش اومده و شده شاگردش. اینجا علی آقا داره سنتور یادش میده...
***

علیآقا و هانیهخانم پای سفره عقد نشستن تا پیوند زناشویی ببندن و خوشبخت بشن...
***

علی و هانیه خوشبختن و دارن با زندگیشون حال میکنن. اما این تازه اولشه...
***

علی آقا افتاده تو دام اعتیاد. زنش رفته . اینجا، جاییه که علی به کمک حاجآقا بلورچی مواد رو زده به بدن و تو هپروته...
***

عکس پنج: علی خسته، علی تنها ، علی خمار و دربهدر و گشنه ...
***
ادامه امشب و هرشب در سینماهای تهران و شهرستانها
شما هم بنويسيد (3)...