پاداش سكوت :: سينمای ما :: بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر
سينماي ما | سينماي جهان
       شنبه 4 آبان 1387 - 16:28         
RSS پاداش سكوت



دوشنبه 23 بهمن 1385 - 13:35

تموم شد

لینک این مطلب

خدا را شكر تموم شد. همگي راحت شديم. يادش به خير پارسال وقتي براي دومين بار چهارشنبه سوري روديديم و از سينما صحرا اومديم، هممون يه جوري ناراحت بوديم و از تموم شدن جشنواره دلتنگ. اما امسال از همون روزهاي اول خدا خدا مي كرديم، زودتر تموم بشه. خسته شديم از بس كه با اميد رفتيم توي سينما و با لب ولوچه آويزون، اومديم بيرون. واقعا جشنواره خسته كننده اي بود. به قول يكي از بچه ها كه سابقه جشنواره ايش از من خيلي بيشتره از 16، 17 سال پيش تا الان جشنواره انقدربد نبوده. خلاصه خيلي خوشحالم كه تموم شد و برگشتيم به زندگي عادي خودمون. پارسال اصلا اين فكر رونمي كردم و بعد از جشنواره تو اين فكربودم كه جاي خالي سينما رو كه بعد از ده روزر بهش حسابي عادت كرده بوديم و اگه بخوام درست تر بگم معتادش شده بوديم، چطور پر كنم. خلاصه دوستان، پيشنهاد ميكنم ( با اينكه مي دونم، خودتون از من واردتريد) ديدن فيلمهاي خوب را از همين امروز شروع كنيد تا اين خستگي ها از بين بره و دوباره انرژي بگيريد. جشنواره چه خوب وچه بد مثل بقيه چيزهاي زندگي ميگذره و تمومم مي شه. اما اين دوره از اون دوره هايي زندگي من بود كه حاضر نيستم، ديگه تكرار بشه واميدوارم كه هرگز جشنواره اي مثل امسال رونداشته باشيم.


شما هم بنويسيد (1)...



جمعه 20 بهمن 1385 - 23:33

جشنواره اعتراضی

لینک این مطلب

خب یواش یواش جشنواره بیست و پنجم داره تموم می شه. خیلی بد گذشت. فیلم خوب هم که حالم رو خوب کنه هم ندیدم اما هشتمین روز جشنواره خیلی متفاوت تر یا بهتر بگم جالب تر از روزهای دیگه بود. مریلا زارعی، ابوالقاسم طالبی، نازنین مفخم عوامل فیلم "دست های خالی" و مسعود ده نمکی واکبر عبدی که از عوامل فیلم "اخراجی ها" بودند، حسابی به آرای داوران اعتراض کردند. گزارش جلسه ده نمکی رو نوشتم، می تونید، صحبت های کامل اونها رو بخونید.
تقریبا ساعت 1/5 بعد از ظهر بود که اسامی نامزدهای بخش مسابقه سینمای ایران اعلام شد. اسامی رو که داشتم برای یک نفر می خوندم، خنده ام گرفت چون "روز سوم" تقریبا توی همه رشته ها نامزد شده و اسامی نامزدهای هر کدوم از رشته ها با روز سوم شروع می شه. جالبه فیلمبرداری این فیلم تقریبا 20 روز مونده به جشنواره تموم شد و با اینکه تدوین همزمان داشت اما فیلمبرداری به دلیل آب و هوای نامناسب آبادان بیشتر از زمان تعیین شده طول کشید. ما هنوز این فیلم رو ندیدیم. قراره فردا ساعت 9 شب توی سینمای مطبوعات اکران کنند ولی از کسانی که فیلم رو دیدن تعریف زیادی نشنیدم. طبیعیه که فیلمی که با این همه عجله به جشنواره برسه، کار صددرصد خوبی هم نخواهد بود اما نمی دونم چرا توی 12 رشته نامزد شده. تهیه کننده این فیلم بنیاد شهیده و از قبل همه احتمال می دادن که فیلمهای مربوط به دفاع مقدس امسال توی جشنواره مورد توجه باشند.
مهرجویی و سنتوری هم توی هیچ رشته ای نامزد نشدن. فقط بهرام رادان نامزد بازیگر نقش اول مرده. رییس کیمیایی هم که اصلا توی هیچ رشته ای نامزد نیست. فکر می کردیم با وجود جواد طوسی توی ترکیب هیات داوران شاید امسال کیمیایی شانسی داشته باشه اما قضیه بی توجهی به کیمیایی دوباره تکرار شد. البته من فیلم رو ندیدم ولی چند نفری که فیلم رو دیدن، نظرشون چندان با قضاوت هیات داوران فاصله نداشت.
جای تعجبه که "اخراجی ها" توی دو رشته نامزد شده. البته فکر می کنم داوران توی این مورد درست تصمیم گیری کردند. امشب این فیلم رو دیدیم و برای بار هزارم از انتخاب های مردمی جشنواره متعجب شدم. درسته که یک بخش هایی از فیلم به خاطر بازی های بازیگران و دیالوگ هاشون بانمکه اما فقط همین که با تماشای یک فیلم کمی بخندیم، کافیه؟ واقعا اونهایی که به این فیلم رای دادن، فکر می کنن، اگه برای بار دوم فیلم رو ببینند، مثل بار اول به این شوخی ها که بعضی هاشون بیشتر از اینکه بامزه باشه مسخره بود، می خندن؟
راست می گن که ذائقه تماشاگر ایرانی افت پیدا کرده. به اونهایی که فیلم رو پسندیدن و خیلی با تماشای اون حال کردن، پیشنهاد می کنم، هرطور که شده "لیلی با من است" رو ببینند. اگه اون نشد، "نان و عشق و موتور هزار" هم خوبه. اونوقت حتما تفاوت نکات بامزه این فیلم ها رو با "اخراجی ها" می فهمند. من که فکر می کنم، آدم های لاتی که به جبهه می رفتن خیلی به آدم های ده نمکی شباهت نداشتن یا اگر هم داشتن وقتی می رفتن توی اون محیط انقدر با سماجت به اون رفتارهای سابقشون ادامه نمی دادن. توی این فیلم به مسئله رو کم کنی که توی این دوره زمون خیلی زیاد شده و یکی از خصوصیات برجسته آدم هاست، خیلی تاکید شده در حالیکه فکر می کنم این موضوع تا همین ده سال پیش توی جامعه شهری ما خیلی خیلی کمتر از الان بود. کافیه یک کمی به رانندگی هامون توی شهر و رعایت حق تقدم و... دقت کنید، کاملا متوجه می شوید، چی می گم.
با اینکه شنیدم "پاداش سکوت" فیلم بدی نیست اما به جز بازیگری مکمل زن، در هیچ رشته دیگری نامزد نیست. شنیدم، فیلم نسبت به داستان "من قاتل پسرتان هستم" که فیلمنامه را از آن اقتباس کرده اند، تفاوت های فاحشی داره و بعضی ها می گن، یک جورهایی خیلی به اون داستان ضربه خورده.
خلاصه هر روز که به پایان جشنواره نزدیک می شیم، اتفاقات جالبی می افته. امروز که خیلی خبرها توی سینما فلسطین بود و از طرف دو کارگردانی که بعد از انقلاب فیلمسازی رو شروع کردن و به نوعی جز فیلمسازان ارزشی به حساب می آن، انتقادات زیادی به جشنواره شد. مطمئنم که این اتفاقات تا روز اختتامیه هم ادامه داره و روز سوم، لطیفی و باران کوثری، خون بازی با بیشترین جوایز از تالار وحدت بیرون می روند.

 


شما هم بنويسيد (1)...



پنجشنبه 19 بهمن 1385 - 13:22

سنتوری رو دیدیم

لینک این مطلب

جای اونایی که دوست داشتن سنتوری رو ببینند، خالی. ما سنتوری رو دیدیم اما از شما چه پنهان من خیلی از فیلم خوشم نیومد. فکر می کنم دلیل اصلی این حسی که دارم، این بود که خیلی روش حساب باز کرده بودم و فکر می کردم، باید منتظرمعجزه از مهرجویی باشم که خب سنتوری اصلا اینطور نبود، هر چند که تاکید می کنم با فیلم های دیگه جشنواره که تا الان دیدیم، اصلا قابل مقایسه نیست . مهرجویی هم در پاسخ به یکی از سوالاتی که توی جلسه نقد و بررسی درباره مقایسه این فیلم با هامون، گاو، آقای هالو و...مطرح شد، گفت: "خیلی ها بودند که به من گفتند، سنتوری از تمام فیلم هام بهتره. هنرمند کار خودش را می کند. یکی از فیلم هاش خوب می شه، یکی متوسط، یکی هم بد."
بیشترین مشکلی که من با فیلم داشتم، بازی بازیگران بود. به نظرم گلشیفته اصلا مثل همیشه نبود و ناراحتی من از اینجاست که اون چطوری توی کار ملاقلی پور، حاتمی کیا و حمید نژاد انقدر خوبه، اونوقت جلوی دوربین فیلم مهرجویی، اینطوری بازی می کنه. رادان هم خیلی بد بازی نمی کرد اما به نظرم می تونست خیلی بهتر از اینها باشه.
یکی از چیزهایی که توی سنتوری دوست داشتم. نشون دادن ساز توی صحنه های زیادی از فیلم بود. بیچاره مردم ما کمتر ساز ایرانی دیدن و طبعا نواختن سازهایی مثل سنتور، تار و... هم ندیدند. به نظرم بهترین صحنه ها همراهی علی سنتوری و هانیه درساز زدن و اومدن رادان با یک دسته گل به خونه هانیه بود. بعضی ها می گن مهرجویی دوباره سنتوری رو تدوین می کنه و اون موقع است که فیلم تازه می شه، فیلم مهرجویی. نمی دونم این حرف چقدر راسته اما امیدورام که توی اکران عمومی بهتر بشه.
بعضی ها هم که یک سری از صحنه های فیلم رو دیده بودند، می گفتند، یهترین صحنه های فیلم مربوط کنسرت بهرام رادان دراومده اما با همه اینها من فکر می کنم، سنتوری می تونست خیلی بهتر از اینها باشه. حالا نمی دونم واقعا چرا نشد. شاید هم نگاه من نسبت به فیلم ها بد شده، ولی باور کنید از سالن که اومدم بیرون از خیلی ها درباره فیلم پرسیدم که حداقل برای خودم این سوتفاهم رفع بشه. متاسفم که بیشتر اونها هم نظر من را داشتند. چون هنوز هم به نظر من مهرجویی بهترین کارگردان سینمای ایرانه و منم خیلی دوستش دارم.


شما هم بنويسيد (1)...



پنجشنبه 19 بهمن 1385 - 7:49

...

لینک این مطلب

خب 5 روز از جشنواره گذشت. فیلم خوب هم ندیدیم. فکر می کردم اقلیما فیلم خوبی باشه که نبود. از همه مهمتر بازی هاش هم چنگی به دل نمی زد. چیزی که راستش، اصلا انتظارش رو نداشتم. مثل اینکه ما و این جشنواره با هم طلسم شدیم. نه خوش می گذره، نه فیلم خوب می بینیم. اون وقت ها که توی صف تو سرما منتظر می ایستادیم، خیلی خوش می گذشت. صبح داشتم به اون موقع ها فکر می کردم که با آرزو می رفتیم تو صف و می لرزیدیم و می خندیدم. بعضی فیلم ها هم مثل همین الان مزخرف بود اما نمی دونم چطوری بود که باز هم راضی بودیم. شاید هم الکی خوش بودیم وبه دنبال هوای تازه. عجیبه اون موقع ها همه چی باعث شور و شادی می شد، فوقش این بود که می آمدیم از سینما بیرون وبا اینکه دو ساعت توی صف ایستاده بودیم به صحنه های مزخرف فیلم ها و به بازی ها و کارگردانش می خندیدیم و بعد همه چی تموم می شد. مثل حالا نبود که همش تو فکر این باشم که سال دیگه سر سینما با این فیلم های جشنواره امسال چی می آد. چه فیلمی رو ببینیم و چه چیزی رو جایگزین سینما رفتن کنیم؟ تئاتر هم که کلا تعطیله. از من می شنوید، فکر تئاتر رو دیگه از سرتون بیرون کنید. دو ساله که واقعا تئاتر خوب که هیجان زدم بکنه، ندیدم. بابام می گه بهتر، بشین کتاب بخون. خب راست می گه، دیگه.
یکی می گفت، وقتی فیلمی می بینی اگه به وجد اومدی و حالت خوب شد و احساس سبکی کردی، بدون که اون فیلم خوب بوده هرچقدر هم که کیفیتش از هر لحاظ پایین باشه، داشتن این احساسات برای خوب بودنش کافیه. اما این چیزها رو توی این چند روز تجربه نکردم. فکر کنم باید همین روزها فیلمهایی رو که دوست دارم، دوباره ببینم.
راستی حتما فهمیدین که "اخراجی ها" اول شده!!! فکرش رو بکنید بهترین فیلمه از نگاه تماشاگران. همون هایی که چهارشنبه سوری و بید مجنون رو انتخاب کرده بودند!
ما ملت غیر قابل پیش بینی هستیم.


شما هم بنويسيد ...



سه‌شنبه 17 بهمن 1385 - 8:8

...

لینک این مطلب

روزنوشت قبليم با يك روز تاخير رفت روي سايت. ببخشيد اينجا همه سرشون شلوغه و خيلي نمي شه از كسي توقع داشت. حتي اين بلا سر گزارش‌هاي جلسه مطبوعاتي‌هام هم اومد. خلاصه خيلي اوضاع رو به راه نيست. به قول شما يه وقت‌هايي از بس خودم هم آه و ناله مي كنم خسته مي شم اما باور كنيد، الكي نيست. امروز هم چيز زيادي از فيلم‌ها ندارم كه بگم ولي به نظرم "سنگ، كاغذ، قيچي" بد نبود. فيلمبرداري زرين دست خيلي به چشم مي اومد و از قصه‌اش هم بدم نيومد. به خصوص جلسه محاكمه‌اش رو دوست داشتم. خون بازي رو هم نديدم. اول به دليل اينكه ازش تعريف خوبي نشنيدم. دوم اينكه يك سكانس از فيلم رو هم در اختتاميه فيلم شهر ديدم كه خيلي بدم اومد. سوم هم اينكه اصلا اعصاب ديدن فيلم تلخ و سياه و به خصوص سياه و سفيد رو نداشتم. همه اينها در مجموع باعث شد از ديدنش بي خيال بشم. بعدشم، انقدر سينماي مطبوعات شلوغ شد كه جاي سوزن انداختن هم نبود. نمي دونم مردم براي چي براي ديدن اين فيلم سر و دست مي شكنن. بعد از فيلم از خيلي ها درباره فيلم سوال كردم. دو گروه، دقيقا دو گروه كه حد وسط هم ندارن درباره فيلم نظر منفي و مثبت دادن يا مي گن خوبه يا مي گن خيلي بده. امروز چهارمين روز جشنواره است و حالا ديگه خيلي عجيب نيست كه بگم فيلم خيلي خوب نديدم. خستگي به تنم مونده و راستش رو بخواهيد، يواش يواش دارم، بي خيال مي شم. بيخود هي غصه بخورم كه چي بشه. فوقش بعد از جشنواره مي رم چند تا فيلم خوب كه حالم رو خوب مي كنه، مي بينم. دنيا هم به آخر نمي رسه. اگر بخوام به خاطر سينما و تئاتر هي غصه بخورم، از اين به بعد مرتب بايد بشينم و گريه كنم. خدا را شكر كه قانون كپي رايت توي ايران وجود نداره وگرنه هممون بدبخت بوديم. فكرش رو بكنيد، آدم نامزدهاي اسكار رو بدونه، اخبارش رو بخونه و اونوقت حسرت ديدن فيلم ها به دلش بمونه. يكي از چيزهايي كه هميشه بايد به خاطرش خدا را شكر كنيم، واقعا همينه كه از ديدن فيلم هاي خوب بي نصيب نيستيم.
شما هم بنويسيد (2)...



دوشنبه 16 بهمن 1385 - 7:15

درست مي گفتم، نه؟

لینک این مطلب

همانطور كه پيش بيني مي‌كردم شد. بعد از گذشت دو روز از جشنواره هنوز فيلم خوبي نديدم .فقط يك كمي "ميناي شهر خاموش" خوب بود. اونهم اگر بازي انتظامي رو نداشت و مزه پراني هاي اين مجيد بهرامي(صابر ابر) نبود، چيز خوبي از آب درنمي‌آمد. الان فقط حس مي كنم خيلي خسته ام. مطمئن بودم اگر حتي يكي از اين پنج فيلمي رو كه ديدم فيلم خوبي بود، اين حال رو نداشتم. تماشاي فيلم‌هاي بد علاوه بر اينكه از آدم انرژي مي گيرند، خيلي هم آدم رو خسته مي‌كنند. اگه بر خلاف بقيه بچه‌ها روزنوشت‌هام رو به روز نكردم به همين خاطر بود كه نمي خواستم آه و ناله كنم اما بعد از دو روز، ديگه نمي شد اين كار رو ادامه داد و آقاي قادري هم شاكي مي‌شد. خلاصه نمي‌خوام، ناميدتون كنم اما واقعا فيلم خوب نديدم. شنيدم "اتوبوس شب" فيلم بدي نيست. اميدورام كه همينطور باشه و آرزو مي كنم، شما از من حال بهتري داشته باشيد و فيلم هاي خوبي ديده باشيد. وضعيت اين جشنواره از همون اول هم معلوم بود. راستي از "سنتوري" چه خبر؟ اگه روزنامه هاي امروز رو خوانده باشيد، بي خبر نيستيد. دعا كنيد مشكلش حل بشه، ديدن فيلم مهرجويي در اين آشفته بازار براي همه ما مسكنه. هر چند كه خيلي هم دلم آب نمي خوره كه توي جشنواره باشه اما يكي از آدم‌‌هايي كه مي شه به حرف‌‌هاش اطمينان كرد، گفت كه بعد از بيستم مشكلي براي نمايشش وجود نداره. خدا كنه كه اينطور باشه. در ضمن از همراهي‌تون خيلي ممنون.


شما هم بنويسيد (3)...



جمعه 13 بهمن 1385 - 13:52

افتتاحیه ای که خسته کننده نبود!

لینک این مطلب

اول از همه، ممنون به خاطر کامنت هایی که گذاشتید. راستش من پیش از این میانه خوبی با دنیای مجازی و ارتباطات درونی اش نداشتم اما حالا فکر می کنم، تجربه جالبی را دارم از سر می گذرونم. افتتاحیه هم رفتم، جای هر کسی که دلش می خواسته توی مراسم باشه، خالی.( البته گزارش مختصرش هست، می تونین بخونین). باید بگم این مراسم خیلی خیلی خیلی با مراسم سال های پیش از هر جهت متفاوت بود. اول اینکه اسم مراسم افتتاحیه "سلحشوران عاشورایی" بود و هیچ شباهتی با مراسم جشنواره های دیگه یا خود جشنواره فجر نداشت. کل فضاش عاشورایی و همراه با عزاداری بود از قطعات نمایشی گرفته تا کلیپ ها، حرکات موزون، موسیقی و خلاصه همه چیز. می شه گفت خیلی هم به سینما ربط نداشت اما از شما چه پنهان که به نظر من نقاط قوتی هم داشت. اول اینکه بر خلاف مراسم دیگه، تقریبا سروقت شروع شد و خیلی خوب هم زمانبندی شده بود، طوریکه درست سر دو ساعت تموم شد.
توی مملکت ما که همه از بی برنامگی می نالاند، نظم و انضباط اینچنینی نوبره، اون هم توی مراسم افتتاحیه جشنواره ای مثل فجر که همیشه حداقل نیم ساعت تاخیر برای شروع برنامه و دو تا سه یا حتی چهارساعت زمان برنامه، طبیعیه. دوم اینکه مراسم با اینکه شکل عزاداری داشت اما به نظر من متنوع بود و باید اعتراف کنم برای اولین بار به همراه دوستم و همکارم که اون هم برای نوشتن گزارش مراسم اومده بود، احساس خستگی نکردیم. هنوز دلیلش کاملا برای خودمون روشن نیست اما فکر می کنم، حذف سخنرانی از چنین مراسمی که به قول منوچهر محمدی کارگردان مراسم، حوصله مخاطب را از سر می بره، بی ارتباط به خسته نشدن ما نبود.
بعد از مدت ها داوود میرباقری را توی یکی از کلیپ ها دیدم و خوشحال شدم، همیشه با خودم فکر می کردم، ساخت "مختارنامه" چی بر سرش آورده و حتما حالا دیگه خیلی پیر شده اما خوشبختانه سرحال تر از اونی بود که من فکرش رو می کردم، خداراشکر. میر باقری هیمشه یکی از اون آدم هایه که توی تئاتر، سینما و تلویزیون براش خیلی احترام قائل بودم و خواهم بود.
یک کلیپی هم از آثار سینمایی مرتبط با مفاهیم دینی و عاشورایی پخش شد که تصاویری از فیلم های هامون، سلطان، روز واقعه، قدمگاه، آژانس شیشه ای و... در کنار هم تدوین شده بود که با تماشای اون هم حال کردم.
بازی علی عمرانی و مهتاب نصیرپور هم که طبق معمول خوب بود، اما نمایشی را که نصیر پور بازی کرد، خیلی بیشتر دوست داشتم. فکر نمی کنم، اینجا جای خوبی برای تعریف داستانش باشه، اما اگر خواستید، ماجراش را می نویسم.
یک سری حرکات موزون هم آخرهای برنامه اجرا شد که تلفیق خوبی از سینه زنی، زنجیر زنی و کلا مراسم عزاداری بود که از اون هم بدم نیامد. مردم هم خیلی تشویق کردند، این گروه رو.
خلاصه فکر نمی کنم خیلی لازم باشه که این نکته را یادآوری کنم، اما ما مردمی هستیم که خیلی خوب می تونیم عزاداری کنیم. حتی اگر بخوام، مراسم مذهبی را از این قاعده مستثنی کنم، توی زندگی شخصیمون هم از برگزاری یک مراسم شادی معمولی، عاجزیم. یادمون نره که مراسم عزاداری مربوط به عزیزانمون را با چه کیفیتی برگزار می کنیم، اون هم در شرایطی که اکثرا به طور ناگهانی با اون روبرو می شیم و مراسم شادی مثل تولد، عروسی، سالگرد اتفاقات خوب و... را که با برنامه ریزی قبلی انجام می دهیم، چطوری. شاید هم این مشکل هم مثل خیلی چیزهای دیگه توی گوشت و خونمونه که شاید ازسوگ سیاوش و قبل و بعد از اون سرچشمه می گیره!
خلاصه این افتتاحیه چیز عجیب غریب اما جالبی بود. همین که خسته نشدم و همه اش به ساعتم نگاه نکردم ، سردرد و... نگرفتم و زیر لب به تالار وحدت و زمین و آسمون فحش ندادم، خیلی برام مهم بود. امیدورام، بقیه مراسم را به همین کیفیت اما به شادی برگزار کنیم.



شما هم بنويسيد ...



دوشنبه 9 بهمن 1385 - 12:18

حال و هواي سابق را ندارم

لینک این مطلب

امسال شور و هیجانی را که سال های پیش قبل ازجشنواره داشتم، ندارم. یادم می آید، پارسال قبل از جشنواره برای دیدن فیلم های چهارشنبه سوری، به نام پدر، تقاطع و... خیلی بی تاب بودم اما امسال اصلا از این حال رو ندارم به خصوص که شایعاتی درباره سنتوری هم شنیدم که امکان داره توی جشنواره نباشه. خب این حرف ها برای من و امثال من که از چند ماه پیش منظر دیدن سنتوری مهرجویی بودیم و با دیدن عکس های فیلم این انتظار بیشتر شد، خیلی ناراحت کننده است. این خبرها باعث می شه که حتی زیاد به اکران این فیلم هم امیدوار نباشم. هرچند که فرازمند تهیه کننده سنتوری تمامی این شایعات را تکذیب کرده و گفته هیچکس به طور رسمی از اکران نشده سنتوری توی جشنواره چیزی بهش نگفته اما هنوز هم آروم و قرار ندارم. به هر حال امیدوارم با اینکه یکی دو نفر از فیلمسازان شناخته شده در جشنواره هستند، فیلم های خوبی را از فیلم اولی ها و بقیه ببینیم. شنیدم، "آدم" و "پا برهنه در بهشت" فیلم های بدی نیستند.
خدا کنه از همون روز اول جشنواره، چند تا فیلم خوب ببینم تا یخم آب شه و دوباره مثل سال های قبل برای دیدن بقیه فیلم ها هیجان و انرژی داشته باشم و از همه مهمتر سنتوری هم به خیر و خوشی توی جشنواره اکران بشه.


شما هم بنويسيد (9)...


آلبوم عکس های جشنواره

باران کوثری

باران کوثری سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد (عکس: یلدا ذبیحی)
قبلی
باران کوثری سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد (عکس: یلدا ذبیحی)


دوشنبه 23 بهمن 1385 - 7:34

Second Films Contest

Short Films Contest
* آن بالا كنار جاده
* الو ... رضا
* پا برهنه تا صبح
* پرواز كنار صندلي قرمز
* پشت سر من
* پيرمرد و خط
* جاي دوست، جاي دشمن
* رستوران متروك
* زن تنهاي جخوف
* شكرستان
* صفر درجه
* عروسك گمشده
* فاصله
* مترسك
* محدوه دايره
* وزن بودن
* ويزيت
* يك اتفاق ساده
* يك روز زيبا

Documentary Films Contest

Guest
* آخرين ملكه زمين
* آرامش در ميان مردگان
* آن سه
* پاپیتال
* پايان راه
* چهار انگشتی
* خدا نزدیک است
* رامی
* راننده تاكسي
* رمز
* روايتهاي ناتمام
* روز باران
* ساعت 25
* گاهي واقعي

First Films Contest
* آخرین ملکه زمین
* آدم
* آرامش در ميان مردگان
* آن سه
* اخراجی‌ها
* باز هم سیب داری؟
* پابرهنه در بهشت
* پاپیتال
* پایان راه
* خدا نزدیک است
* رامي
* روایتهای ناتمام
* گاهي واقعي
* گناه من
* مصائب دوشيزه
* نیما یوشیج

International Cinema Contest
* آخرین روزهای سوفی شول
* آشوب
* بابی
* به پدر سلام کن
* پدر و پسر
* رنگ از خود گذشتگی
* شعبده‌باز
* فانوس دریایی
* فیلم ، آسپرین و لاشخورها
* قديسان و سربازان
* قلب زیر تیغ
* كارديا
* گمشده در آمريكا
* مایه خرسندی
* ملكه رودخانه
* ملكه شياطين
* من و دبورا
* وندي عزيز
* هاله
* هتل هاراباتی

Iranian Cinema Contest
* آدم
* آفتاب بر همه یکسان می‌تابد
* اتوبوس شب
* اخراجی‌ها
* اقلیما
* باز هم سیب داری؟
* بچه‌های ابدی
* پابرهنه در بهشت
* پاداش سكوت
* پارک وی
* تک درختها
* دست هاي خالي
* رئیس
* روز بر می آید
* روز سوم
* سبیل مردونه
* سنتوري
* سنگ، کاغذ، قیچی
* قاعده بازي
* قفل ساز
* گوشواره
* مثل يك قصه
* مخمصه
* مصائب دوشيزه
* مینای شهر خاموش
* نقاب

عناوين خبري
  •   اولین بار در سایت سینمای ما؛ اسامی کاندیداهای دریافت سیمرغ بلورین بیست و پنجمین جشنواره فجر / پیشتازی «روز سوم»، «اتوبوس شب» و «خون بازی»/ ناکامی بزرگ «سنتوری» و «پاداش سکوت» در دریافت سیمرغ بلورین
  •   «اخراجي‌ها» صدرنشين آراي مردم است
  •   داریوش مهرجویی : اصلاحات فيلم بعضي‌ها مصلحتي و بعضي‌ها سليقه‌اي بود ولي آن‌چنان زياد نبود
  •   وحيد موسائيان: من از نسل سوخته فيلمسازان هستم
  •   دو بزرگداشت و يازده كليپ
  •   رخشان بني‌اعتماد: از دیدن بعضی از پلان های باران اذیت می شدم
  •   كارگردان "قفل ساز": نمي دانم كجا هستم
  •   برنامه سينماهاي بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجر
  •   افتتاحیه ای متفاوت برای بیست و پنجمین جشنواره
  •   نمايش 15 فيلم بلند ايراني در اولين روز جشنواره بين المللي فيلم فجر

  • news jashnvare
     
          
    سینمای ما- اسامی کاندیداهای دریافت سیمرغ بلورین بیست و پنجمین جشنواره ئفجر اعلام شد. باقی کاندیداها در اخبار بعدی در سایت سینمای ما خواهد آمد.


     
          
    نتايج آراي استخراج شده براي انتخاب فيلم برگزيده تماشاگران در بخش مسابقه سينماي ايران (سوداي سيمرغ) و فيلم‌هاي غير ايراني (جام جهان نما، جلوه‌گاه عشق و در جست‌وجوي حقيقت) در پنجمين روز جشنواره توسط دبير ستاد انتخاب فيلم برگزيده تماشاگران فجر 25 اعلام شد. ...


    استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.