رئيس :: سينمای ما :: بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر
سينماي ما | سينماي جهان
       شنبه 4 آبان 1387 - 16:28         
RSS رئيس



دوشنبه 23 بهمن 1385 - 6:56

و اين چند روز هم گذشت...

لینک این مطلب

یک:بالاخره تموم شد.این همه هیاهو و شور و هیجان توی یک ساعت تموم شد و بازهم مثل هرسال یه سری اتفاق های جالب افتاد.اصلا حوصله ندارم درباره کاندیدای بخش های جشنواره چیزی بنویسم٬ولی فقط این نکته جالبه که چرا سنتوری فقط توی دوتا رشته کاندید شده.یعنی کارگردانی لطیفی و عسگر پور و بهرام توکلی که هرسه تا شون شاگردای مهرجویی محسوب می شن بهتره؟بی خیال بابا.به قول یه دوستی جشنواره یه شوخی خنده داره!نمی دونم درباره حرف هایی که هنگام اهدای جایزه سیمرغ بهترین فیلم مرمی زده شد در جریان هستید یا نه.اینکه ده نمکی چه حرف هایی زد و بقیه چه واکنشی نشون دادن.ولی همین حرف هایی که زده شد و باعث شد جو سالن عوض بشه زیاد برای ما خوب نیست.نمی فهمم.اگر شما ده نمکی رو به عنوان کارگزدان پذیرفتید و اجازه دادید فیلم بسازه و این همه ستاره هم توی فیلمش بازی کردن٬پس دیگه این حرف ها چیه؟این کج دهنی ها چیه؟من که نمی فهمم...
دوم:دیشب "سنتوری" را برای بار سوم توی سینما آفریقا دیدم.اینقدر از تماشای فیلم لذت بردم که دوست دارم ده بار دیگه هم ببینم.امشب اولین شبی که بعد از این مدت یه خواب راحت می چسبه.دوست دارم تا دوسه روز دیگه خواب باشم و هیچ کس بیدارم نکنه.از فردا روزهای عادی شروع می شه.البته باز دوباره جشنواره در راهه.۲تا۶ اسفند جشنواره فیلم بهزیستی برگزار می شه که اتفاقا فیلم منم توی بخش مسابقه مستند هست.از ساخت "میم مثل سمیرا" خیلی می گذره ولی هنوز با موضوعش درگیرم.خیلی دوست دارم این فیلم توی جشنواره بهزیستی دیده بشه.یا حداقل مردم ببینن.
سه:نمی دونم قراره این روزنوشت ها ادامه داشته باشه یا نه.نمی دونم بازهم قراره همدیگر رو ببینیم یا نه.ولی اگر این روزنوشت آخرم بود٬از همه تان ممنونم رفقا.توی این ده روز کلی حال دادین و یه سری به اینجا زدین.اگر این روزنوشت آخر باشه دوست ندارم از خداحافظی حرف بزنم چون احساس می کنم تازه باهم آشنا شدیم.من که همچنان پایه رفاقت هستم.شما چه طور؟

شما هم بنويسيد (8)...



جمعه 20 بهمن 1385 - 11:37

آن مرد با رئيس آمد

لینک این مطلب

باور نمی کنید.اینکه یکهو همه چیز در یک دقیقه اتفاق بیاافتد.همه اون چیزهایی که چند وقت انتظارش رو کشیده بودی.ولی باور کنید امشب برای من اتفاق افتاد.امشب در عین ناباوری "رئیس" رو دیدم.این یعنی همون اتفاقی که توی جشنواره امسال دنبالش می گشتم.اینکه برم توی سینما و آخرین فیلم "مسعود کیمیایی" رو ببینم.همه چیز از یک شایعه شروع شد.اینکه ساعت ۱۰ امشب توی سینما استقلال اولین نمایش رئیس هست.ساعت ۹:۳۰ بود که به شریفی نیا گفتم.ولی او می گفت اکران نمی شه و مشکل صدای فیلم برطرف نشده.ولی یه sms همه چيز رو خراب كرد.يكي از رفقا گفت توي سينما نشستيم و فيلم شروع شده.نفهميدم چه طور شريفي نيا رو راضي كردم و به همراه مهردي كرم پور به سمت سينما استقلال رفتيم.فيلم شروع شده بود و سالن كيپ تا كيپ پر از تماشاگر بود.اولين پلان رويايي بود.جايي كه امين تارخ و فرامرز قريبيان توي سينما ركس نشسته اند و خاطرات رو مرور مي كنند.اي كاش بوديد.همه سينما دور سرم مي چرخيد.يه مشت عشق كيميايي دور هم نشسته بودند و فيلم مي ديدند.همه چيز رئيس درباره مناسبات بين آدم ها و قدرت و پول بود.جدايي پدر از پسر بر سر پول و اتفاق هايي كه اين دور و بر مي افتاد.بازي پولاد فوق العاده بود.مخصوصا صحنه اي كه نوچه هاي رئيس پولاد رو توي قفسي كه چهار گوشه اش گرگ دندون تيز كمين كرده،به سقف بستند.نعره هاي پولاد و همون ديالوگ هاي معروف از جنس كيميايي.شايد ديگه اين اتفاق نياافته كه فيلم رو توي جشنواره ببينم.چون شريفي نيا مي گفت اين اولين و آخرين اكران رئيس است.ولي دلم مي خواهد چند پلا ديگر از فيلم را دوباره ببينم.انگار يه چيزي كم دارم و با تماشاي آن ها پر مي شود.اين از رئيس كه ما ديديم.شما چه ديديد رفقا؟


شما هم بنويسيد (16)...



چهارشنبه 18 بهمن 1385 - 18:10

بهترين لحظات زندگي را تجربه كنيد!

لینک این مطلب

ساعت:15
سنتوري به جشنواره بازگشت.تبريك به همه عاشقان مهرجويي.اميدوارم بهترين لحظات زندگي تان رو موقع تماشاي سنتوري تجربه كنيد.فعلا وقت هيچ حرف و نكته اي نيست.همه منتظريم.
ساعت:21:30
سنتوري را ديديم.اگر سينما بيشتر جا داشت حال اساسي مي برديم.نمي دانيد چه كيفي داشت.تيتراژ ابتداي فيلم كه آمد يك صدا دست زديم و تيتراژ پايان كه آمد يك باره اشك ريختم.مهرجويي همه ما را به سينما برگرداند.بيشتر از اين نمي تونم بنويسم.روزنوشت بعدي با جزئيات تعريف مي كنم.رفقا، تماشاي سنتوري را از دست ندهيد.همين.

شما هم بنويسيد (7)...



دوشنبه 16 بهمن 1385 - 15:13

معرفت آقام كيميايي رو عشق است!

لینک این مطلب

ديروز روزنوشتمو نوشتم ولي از روي كامپيوتر پاك شد.خيلي حالم گرفته شده بود.الان ديگه حال ندارم همه اون حرف ها رو بزنم.بهم حق بديد.ولي هرچي يادم مونده رو مي نويسم.ديروز از اين نوشتم كه رفتم پيش آقام كيميايي.قرارمون توي مدرسه آزاد بود و من كمب دير رسيدم.وقتي داخل اتاق آقا شدم،آقا مشغول خريد دي وي دي بود.خيلي صحنه جالبي بود.يكي يكي دي وي دي ها رو بر ميداشت و جدا مي كرد.تا رسيد به فيلم بابل،رو به من كرد . گفت فيلم رو ديدي؟بريش نظر در باره خريد فيلم جالب بود.اونم توي اين اوضايي كه به قول خودش همه بسيج شدن تا رئيس به جشنواره برسه.اين همون چهره كيميايي است كه اگر فيلم امير رو ببينيد به چهره هاي ديگري از آقا پي مي بريد.ديروز وقتي از آقا پرسيدم از سنتوري خبر داريد يا نه گفت:"امروز به داريوش زنگ زدم و گفتم اگه فيلم رو نمي دي به جشنواره منم فيلم رو بكشم بيرون".اين يعني مرام و معرفت آقام كيميايي كه بعد از سال ها منو كشوند به قيصر و قيلم هايش.اينكه كيميايي اين كار را مي كند يا نه مهم نبود.مهم لفظ قضيه بود كه متحيرم كرد.بگذريم.درباره خود رئيس هم مي گفت حتمن فيلم را ببينيد.اين بهترين فيلم دوران فيلمسازي ام هست! نمي دونم چي بگم فقط بياين دعا كنيم وقتي تيتراژ پاياني فيلم رئيس آمد،با افتخار بلند بشيم و سرمان را بالا بگيريم و به مخالفان آقا فخر بفروشيم.
دو:امروز تصميم گرفتم فقط بيام توي ترياي سينما بشينم و با برو بچ گپ بزنم.حوصله ديدن فيلم هاي ضعيف رو ندارم.البته طبق جدول ما جشنواره از فردا شروع مي شه.همونطور كه توي روزنوشت قبلي ام نوشتم.خيلي دوست دارم قائده بازي رو ببينم.مخصوصا بازي جمشيد هاشمپور در نقش يك دوجنسه.سنگ،كاغذ،قيچي رو هم ديدم.يك آژانس شيشه اي ضعيف.همين.
سه:توي كامنت هاي مطلب قبلي اتفاق خوبي افتاد.رفقا از فيلم هايي كه ديده لودند نوشتند.اگر حال مي كنيد از فيلم هايي كه مي بينيد به ما هم بگيد تا عقب نمونيم.


شما هم بنويسيد (13)...



شنبه 14 بهمن 1385 - 11:26

جشنواره سه شنبه شروع مي شه،باور كنيد!

لینک این مطلب

بابا جشنواره شروع شد.چرا هيشكي توجه نمي كنه.رفقا باور كنيد دوروزه جشنواره شروع شده ولي به هركدوم از بچه ها مي گم باورش نمي شه.البته براي ما اينطوره.توي جدول سينما فلسطين جشنواره از سه شنبه شروع مي شه،چرا؟چون تا امروز خيلي فيلمها بد بودن.نمي دونم چه اصطلاحي به غير از بد به كار ببرم.انگار كه اگر هيچ كدوم از فيلم ها رو نمي ديديم،هيچي رو از دست نمي داديم.يه "پابرهنه در بهشت"خوب بود كه اون هم بازي افشين هاشمي كولاك بود.خاك سرد كه نگو.ميناي شهر خاموش كه ديگه بدتر.اين از حال و اوضاع ما.گفتم بي خبر نمونيد!!
اما انگار اطلاع رساني درباره سنتوري يه باري روي دوشم شده.خيلي ها مي پرسن.بعضي ها مي گن مي رسه و خيلي ها هم مي گن نه.حرف هيچ كدوم رو باور نكنيد.البته از قديم گفتن خواب زن چپه ولي من ديشب خواب ديدم توي سالن سينما فلسطين نشستيم و با رفقا فيلم سنتوري رو مي بينيم.همون سكانس معروف داشت پخش مي شد و با برو بچ يك صدا مي خونديم:رفيق من سنگ صبور غمها.....واي.چه حس عجيبيه.توي اين وانفساي فيلم ها فقط دلخوشي ام به سنتوري است كه اگه اونم نرسه واويالا.
راستي،ديروز فيلم ميناي شهر خاموش رو نشون دادن.صابر ابر بازيگر اين فيلم بود.اواسط فيلم سينما رو ترك كردم و توي تريا نشسته بودم كه فيلم تموم شد.كه ديدم يكي از دوستان جلو آمد و گفت:مجيدجان تبريك مي گم فيلم بازي كردي!همينطور كه با تعجب نگاهش مي كردم گفتم:خواهش مي كنم.گفت:بابا تو هم فيلم مي سازي هم بازي مي كني.چه خبره؟ چند دقيقه اي گذشت كه تعداد اين تبريك ها بيشتر شد.سر آخر فهميدم چهره حقير شباهت بسياري صابر ابر داشته و همه اشتباه گرفتن.اينم از شانس منه!!
خلاصه اينكه اگه سينما مي ريد و فيلم مي بينيد براي منم تعريف كنيد.چون جشنواره براي ما از سه شنبه شروع مي شه.راستي "اتوبوس شب" رو كي ديده؟اگه ديديد درباره اش بنويسيد.از كامننت هاتون هم ممنون.روحيه مي ده وحال مي كنيم....


شما هم بنويسيد (8)...



پنجشنبه 12 بهمن 1385 - 13:48

روزهاي هيجان

لینک این مطلب

1:اين روزها بدجوري كار زياده.شب ها دير وقت كار بولتن جشنواره تموم مي شه.اینکه وقتی از دفتر جشنواره می آیم انگار نه انگار ساعت ۲ نیمه شبه چون همه بچه ها مثل يك ظهر معمولي کار می کنند.پس كارهاي بولتن جشنواره به خوبي پيش مي ره.از صبح تا حالا هزار نفر زنگ زدند و آمار برنامه نمایش فیلم ها و گرفتند.با وجود اینکه هنوز مشخص نشده و منم نداشتم ولی حسی شبیه کسی که نتیجه بازی استقلال پیروزی رو می دونه٬یا می دونه استقلال برده حرف می زدم.با ذوق و شوق همه سوال می پرسیدند که سنتوری هست یا نه؟رئیس می رسه یا نه؟یه حسی شبیه کسی که نتیجه بازی رو ندونه وآخر سر بهش بگن استقلال برنده شده.حال کردید چه طور استقلال رو به جشنواره ربط دادم!!یه همچین حسی.
2:تازه دارم به منزلت خواب پی می برم.گیج گیج خوابم ولی نمی تونم از اینترنت دست بکشم.عینهو یه معتاد که بعد از مدت ها به مواد می رسه.اما هیچی توی این شب ها پیاده قدم زدن توی خیابون مزه نمی ده.البته اگه تنها نباشی که خیلی خوش می گذره ولی تنهایی هم بدتجربه ای نیست.به امتحانش می ارزه.زیادی چرند گفتم.همه این ها را به حساب کم خوابی بگذارید و بس.
3:اما گفته بودم درباره سنتوري خبرهاي جديتري مي دهم.راستش زياد خبرها خوب نيست.از طرفي شريفي نيا گفت توي جلسه هفت تا اصلاحيه به فيلم داده اند كه مهرجويي زير بار نرفته و گفته اگر بخواهم آن ها را درست كنم به جشنواره نمي رسد؛پس فيلم را نمي دهعم.از طرفي هم يكي از مسئولين جشنواره كه حرفش برو دارد گفته سنتوري را با اكران محدودي نمايش مي دهيم.اما خيالتون از رئيس راحت باشه چون مي رسه.امروز هم براي يك كاري پيش كيميايي مي روم.حتمن از ديدار با استاد در روزنوشت بعدي مي نويسم.فعلا...



شما هم بنويسيد (6)...



سه‌شنبه 10 بهمن 1385 - 11:53

دل خوشي

لینک این مطلب

 

1:چقدر اين روزها،حس خوبي دارم.برخلاف خيلي ها كه دلشون گرفته و حال و حوصله هيچ كاري رو ندارند،برعكس دلم مي خواهد زودتر جمعه بشه و دور هم جمع بشيم و فيلم ببينيم.
روزنوشت اولي كه نوشتم يه ذره بعضي ها رو دلگير كرد و ناراحت شدند از اين كه چرا خبر بد دادم.اينكه چرا گفتم احتمالا رئيس نمي رسه و...به هرحال سينماي كشور ما همين جوري است ديگه.خيلي از اتفاق ها تا دقيقه 90 معلوم نيست و يه دفعه همه چي برعكس مي شه.
مي دونم خيلي از شماها چشم انتظار ديدن آخرين ساخته استاد مهرجويي هستيد ولي براي اون هم خبر خوبي ندارم.توي مطلب قبلي گفتم كه درباره سنتوري فردا مي نويسم به خاطر اين بود كه يه سري اطلاعات جديدتري بگيرم تا الكي دلمون رو خوش نكنيم.حقيقت اينه كه همين الان تلفني از شريفي نيا پرسيدم و اون هم گفت فردا ظهر،يه جلسه با حضور مهرجويي و رضاداد و جعفري جلوه برگزار مي شه تا تكليف فيلم مشخص بشه.به هرحال بدون شك جلسه فردا خيلي از چيزها رو مشخص مي كنه و نتيجه آخر فردا گرفته مي شه.مي دونم كه داريد بهم بدو بيراه مي گيد كه چرا اينقدر خبر بد مي دم ولي باور كنيد دل خودم داره لك مي زنه تا يك سكانس از سنتوري رو ببينم.اين از اين.

2:نكته بعدي اينكه از كامنت هاتون ممنونم.هيشه اعتقاد دارم همين كامنت هاست كه به ما روحيه مي ده.نه هيچ چيز ديگه.

3:راستش مشكلي كه براي نيما به وجود اومده غيره منتظره بوده و حالا فقط مي تونيم براش دعا كنيم كه زودتر خوب بشه و اونم بنويسه.ولي فعلا وضعيتش براي نوشتن درست نيست مگه اينكه يه تدبيري بيانديشه و اونم روزنوشت بنويسه.

4:روز نوشت بعدي رو زودتر مي نويسم و سعي مي كنم از جلسه فردا كه براي سنتوري برگزار مي شه خبري بگيرم.شما هم دعا كنيد يكي از دو طرف جلسه كوتاه بياد و قائله خاتمه پيدا كنه.رفقا فعلا...


شما هم بنويسيد (5)...



يکشنبه 8 بهمن 1385 - 16:31

آقای "رئیس" می داند و بس

لینک این مطلب

همیشه وقتی قراره یه اتفاقی بیاافته که همه رو غافلگیر کنی،در بدترین شرایط ممکن همه چیز برعکس می شه و هیچی توی چنته نداری که رو کنی.نه که حرف نداشته باشی! اتفاقا حسابی حرف داری و نمی دونی که از کجا و چی باید بگی.این شده حکایت ما.خیلی چیز سختی نیست ولی قراره توی چند روزی که دور هم جمع می شیم و فیلم می بینیم و درباره جشنواره حرف می زنیم،یک سری اتفاقات که به ذهن خطور می کنه،بنویسیم تا هم یادگاری بماند هم دل خوشی باشد برای آن هایی که نمی توانند فیلم ها رو ببینند. به خاطر همین بود که امیر حکم روزنوشت ها رو صادر کرد تا هر کدوم از بچه ها به انتخاب، اسمی برای روزنوشتشان انتخاب کنند و درباره موضوعی بنویسند.وبر این اساس اسم این روزنوشت که می خوانید شد، "رئیس".
اینکه چرا اسم رئیس را انتخاب کردم،بخشی اش به خاطر ارادتی است که به آقا کیمیایی دارم و از بچگی فیلم های استاد رو دنبال می کردم.اما دلیل دیگه این است ،که قراره حاشیه های جشنواره و فیلم ها،از ریز و درشتی که اتفاق می افته رو بنویسم تا رسالتی که بر دوش هست به سرانجام برسه.به هر حال هیچ کس نمی تونه از همه حاشیه ها خبر داشته باشه جز "رئیس". اصلا بذارید از رئیس شروع کنم. خبرهای خوبی درباره رئیس شنیده نمی شود.شایعات و حرف و حدیث که همیشه جزوی از زندگی و کار مسعود کیمیایی بوده،این بار هم به سراغش آمده تا شایعه نرسیدن فیلم به جشنواره قوت بگیره.در جشنواره ای که فقط چشم و امیدمان به دونفر یعنی مهرجویی و کیمیایی بود حالا کمی ناراحت می شویم که خبرهای بدی درباره هر دو کارگردان و فیلم هایشان می رسد.درباره مهرجویی و "سنوتوری" اش هم حرف های نا امیدکننده ای می رسد.سنتوری بماند تا فردا.


شما هم بنويسيد (6)...


آلبوم عکس های جشنواره

باران کوثری

باران کوثری سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد (عکس: یلدا ذبیحی)
قبلی
باران کوثری سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد (عکس: یلدا ذبیحی)


دوشنبه 23 بهمن 1385 - 7:34

Second Films Contest

Short Films Contest
* آن بالا كنار جاده
* الو ... رضا
* پا برهنه تا صبح
* پرواز كنار صندلي قرمز
* پشت سر من
* پيرمرد و خط
* جاي دوست، جاي دشمن
* رستوران متروك
* زن تنهاي جخوف
* شكرستان
* صفر درجه
* عروسك گمشده
* فاصله
* مترسك
* محدوه دايره
* وزن بودن
* ويزيت
* يك اتفاق ساده
* يك روز زيبا

Documentary Films Contest

Guest
* آخرين ملكه زمين
* آرامش در ميان مردگان
* آن سه
* پاپیتال
* پايان راه
* چهار انگشتی
* خدا نزدیک است
* رامی
* راننده تاكسي
* رمز
* روايتهاي ناتمام
* روز باران
* ساعت 25
* گاهي واقعي

First Films Contest
* آخرین ملکه زمین
* آدم
* آرامش در ميان مردگان
* آن سه
* اخراجی‌ها
* باز هم سیب داری؟
* پابرهنه در بهشت
* پاپیتال
* پایان راه
* خدا نزدیک است
* رامي
* روایتهای ناتمام
* گاهي واقعي
* گناه من
* مصائب دوشيزه
* نیما یوشیج

International Cinema Contest
* آخرین روزهای سوفی شول
* آشوب
* بابی
* به پدر سلام کن
* پدر و پسر
* رنگ از خود گذشتگی
* شعبده‌باز
* فانوس دریایی
* فیلم ، آسپرین و لاشخورها
* قديسان و سربازان
* قلب زیر تیغ
* كارديا
* گمشده در آمريكا
* مایه خرسندی
* ملكه رودخانه
* ملكه شياطين
* من و دبورا
* وندي عزيز
* هاله
* هتل هاراباتی

Iranian Cinema Contest
* آدم
* آفتاب بر همه یکسان می‌تابد
* اتوبوس شب
* اخراجی‌ها
* اقلیما
* باز هم سیب داری؟
* بچه‌های ابدی
* پابرهنه در بهشت
* پاداش سكوت
* پارک وی
* تک درختها
* دست هاي خالي
* رئیس
* روز بر می آید
* روز سوم
* سبیل مردونه
* سنتوري
* سنگ، کاغذ، قیچی
* قاعده بازي
* قفل ساز
* گوشواره
* مثل يك قصه
* مخمصه
* مصائب دوشيزه
* مینای شهر خاموش
* نقاب

عناوين خبري
  •   اولین بار در سایت سینمای ما؛ اسامی کاندیداهای دریافت سیمرغ بلورین بیست و پنجمین جشنواره فجر / پیشتازی «روز سوم»، «اتوبوس شب» و «خون بازی»/ ناکامی بزرگ «سنتوری» و «پاداش سکوت» در دریافت سیمرغ بلورین
  •   «اخراجي‌ها» صدرنشين آراي مردم است
  •   داریوش مهرجویی : اصلاحات فيلم بعضي‌ها مصلحتي و بعضي‌ها سليقه‌اي بود ولي آن‌چنان زياد نبود
  •   وحيد موسائيان: من از نسل سوخته فيلمسازان هستم
  •   دو بزرگداشت و يازده كليپ
  •   رخشان بني‌اعتماد: از دیدن بعضی از پلان های باران اذیت می شدم
  •   كارگردان "قفل ساز": نمي دانم كجا هستم
  •   برنامه سينماهاي بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجر
  •   افتتاحیه ای متفاوت برای بیست و پنجمین جشنواره
  •   نمايش 15 فيلم بلند ايراني در اولين روز جشنواره بين المللي فيلم فجر

  • news jashnvare
     
          
    سینمای ما- اسامی کاندیداهای دریافت سیمرغ بلورین بیست و پنجمین جشنواره ئفجر اعلام شد. باقی کاندیداها در اخبار بعدی در سایت سینمای ما خواهد آمد.


     
          
    نتايج آراي استخراج شده براي انتخاب فيلم برگزيده تماشاگران در بخش مسابقه سينماي ايران (سوداي سيمرغ) و فيلم‌هاي غير ايراني (جام جهان نما، جلوه‌گاه عشق و در جست‌وجوي حقيقت) در پنجمين روز جشنواره توسط دبير ستاد انتخاب فيلم برگزيده تماشاگران فجر 25 اعلام شد. ...


    استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.